loading...
yoursms | یور اس ام اس
تبلیغات

http://www.up.98ia.com/images/a8gd142csxhxcc8jzs16.gif


http://s4.picofile.com/file/7794911719/468%C3%9760_2.gif


http://s1.picofile.com/file/7783461284/468_75.gif

آخرین ارسال های انجمن
Ali sh بازدید : 977 تابستان 1392 نظرات (0)

در اینکه مهدی سلطانی بازیگر کار بلد و مسلط به تکنیک و حس همزمان در اجرا باشد شکی نیست.

در اینکه او به واسطه سال‌ها بازی روی صحنه تئاتر و البته تحصیلات عالی آکادمیک در این حرفه به بالا و پائین‌های کارش اشراف دارد نیز همین طور، اما باید اذعان داشت یکی از نکات موفقیت سریع او (پس از بازگشت از فرانسه و اتمام دوره تحصیلات) انتخاب درست نقش‌های پیشنهادی و البته شانس حرفه‌ای‌اش در انتخاب است. مگر چند نقش خاکستری و پر و پیمان در حد و اندازه‌های جمیل سریال «دیوار» یا اردلان تمجید «مادرانه» در این مملکت نوشته می‌شود. در روزگاری که قصه‌های سطحی با کاراکترهای تک بعدی و قابل حدس، اکثر آثار سیما را در برگرفته مهدی سلطانی بازیگر سریال «در مسیر زاینده رود» در اولین تجربه همکاری‌اش با جواد افشار پس از بازی برای دو کارگردان مطرح تلویزیون سیروس مقدم و حسن فتحی حضور موفقی را در سریال «مادرانه» تجربه می‌کند. در تنها روزی که او در میان پرکاری‌های این پروژه مشغول استراحت بود، مهمان یک فنجان چای ما شد تا از اردلان بگوید.

 آقا چه خبر؟ اوضاع چطور است؟

- خب با استانداردهای امروز بدک نیست!

 برویم سراغ اردلان تمجید و مجدداً ایفای شخصیتی نوشته سعید نعمت‌ا…؟

- من و ایشان سر سریال «دیوار» با هم همکاری داشتیم و ایشان یک شناختی نسبت به من داشتند، گفتند فیلمنامه را می‌فرستند تا بخوانم و بعد ملاقات و مذاکره‌ای داشته باشیم راجع به شخصیت اردلان. از آنجا که من هم نسبت به ایشان شناخت داشتم، نیازی به این نبود که فیلمنامه را بخوانم و گفتم می‌آیم تا همان جا صحبتی راجع به شخصیت داشته باشیم. رفتم آنجا با آقای افشار هم آشنا شدم اولین بار بود که با ایشان و گروه کار می‌کردم. صحبت‌هایی شفاهی داشتیم، فیلمنامه هفت – هشت قسمت بدون بازنویسی آماده بود، آقای نعمت‌ا… کاراکتر را برای من توضیح دادند و گفتند که اردلان کیست و در دل این قصه چه جایگاهی دارد و قرار است چه اتفاقی برای او بیفتد. من از نقش خوشم آمد و شرایط را برای همکاری مساعد دیدم.

 در همان هفت- هشت قسمت و البته در سیناپس کامل، فینال قصه و البته شخصیت باز و مشخص بود؟

- فکر کنم خود آقای نعمت‌ا… هم همین الان و البته همان موقع نمی‌دانست قرار است چه بلایی بر سر این نقش بیاید! (می‌خندد) حتی الان یا هفته پیش که بیست و پنج قسمت کار را نوشته بودند. این طبیعی است چرا که ما وقتی وارد رئالیسم می‌شویم، نویسنده هم خودش را به دست کاراکترها می‌سپارد تا آنها مسیر را مشخص کنند. در سریال ما هم این قضیه صحت دارد. البته نمی‌توان گفت باری به هر جهت ولی خود آقای نعمت‌ا… هم چند گزینه و فینال در نظر دارد تا ببیند کدامیک مناسب‌تر است، ولی آنچه لازم است تعامل میان تیم بازیگری و کارگردانی با نویسنده بود که اینجا بسیار خوب اتفاق افتاد.

در این سبک و شیوه کاری (رئالیسم نزدیک به زندگی) خیلی مهم است که چه کسی قصه را پیش می‌برد (نویسنده) چه کسی کار را هدایت (کارگردان) و در نهایت چه کسانی آن را اجرا (بازیگران) می‌کنند.

ـ نمی‌دانم چقدر راجع به آقای نعمت‌ا… آشنایی دارید، او خیلی حساس است در انتخاب تیم بازیگری. بر همین مبنا شرط و شروطی با کارگردان و دفترهایی که همکاری دارد برقرار می‌کند. همانطور که شما می‌گویید او با شناخت از ظرفیت تیم بازیگری‌اش کار را جلو می‌برد و بر همین مبنا دست به این سبک از کار می‌زند.

و این رابطه بین مهدی سلطانی و نویسنده هم در شکل‌گیری اردلان تمجید با این کیفیت وجود داشت؟

ـ بله صد در صد، خوشبختانه سعید نعمت‌ا… علی‌رغم ظاهرش ….

ظاهر خشن که اصولاً اخم از صورتش برداشته نمی‌شود…!

ـ (می‌خندد) بله ولی خیلی تعامل خوبی با همکارانش و بازیگران دارد. ما هم ارتباط خوبی در شکل‌گیری شخصیت در دل داستان با هم داشتیم، چه در سریال «دیوار» و چه اینجا…

و مهدی سلطانی با نگاه خاص خودش در امر بازیگری چگونه با اردلان مواجه شد و تزریقات شما روی این شخصیت با چه فاکتورهایی در اجرا همراه بود؟

ـ من سعی کردم به جهان‌بینی، اندیشه‌ها، آرزوها و آرمان شهر اردلان تمجید ورود پیدا کنم، ببینم اصولاً هدف او در زندگی چیست؟ چه می‌خواهد از واقعیت‌های پیرامونش و می‌خواهد به کجا برسد؟! چه چیزهایی برایش مهم است و چه نکاتی برای او اهمیتی ندارد؟! همین نکات قاعدتاً ایدئولوژی یک کاراکتر را تشکیل می‌دهد. همه انسان‌ها نسبت به واقعیت‌های پیرامون دارای یک جهان بینی هستند و در مقابل اتفاقات واکنش‌‌های متفاوتی نشان می‌دهند. من سعی کردم نفوذ کنم و ببینم اردلان تمجید چه می‌خواهد از دنیا؟ فهمید که چه می‌خواهد، اما ما آدم‌ها همیشه به دنبال آمال و آرزوهای‌مان و یک مدینه فاضله هستیم و برای به دست آوردن این آرمان شهر حاضر هستیم خیلی از دارایی‌های زندگی‌مان را فدا و قربانی کنیم. آدم‌های موفق کسانی هستند که چیزهای کم ارزشی را فدای رسیدن به این آرمان شهر می‌کنند، کم ارزش نه صرفاً به لحاظ مادی حتی به لحاظ معنوی و… اردلان تمجید چیزهای پرارزشی را فدا کرد تا به آرمان شهرش برسد و از آنجا که گاهی مسیر خودش مهمتر از مقصد است، او حداقل تا اینجای سریال به آرمان شهر خودش نرسیده است.

اصولاً اردلان کاراکتری غیرقابل پیش‌بینی است و در واقع ظرفیت ذهنی او پر است از تصمیم‌ها و دلایلی که هنوز رو نشده. شاید کمتر کسی حتی رعنا (لعیا زنگنه) فکر نمی‌کرد او دوباره پیشنهاد ازدواج به همسر سابقش بدهد اما او این کار را کرد تا نشان دهد برای رسیدن به هدفش (فرزندانش) پا روی خیلی چیزها می‌گذارد…

ـ یکی از همان ارزش‌هایی که گاهی اردلان تمجید را قربانی می‌کند و می‌تواند شاخص‌ترین ارزش نیز محسوب شود، عشق است؛ عشق به مادر، عشق به فرزندان و حتی عشق به معشوق. برای درک او اگر خیلی زمینی نگاه کنیم قطعاً به این نکته می‌رسیم. اردلان تمجید برای رسیدن به آرمان شهرش، مادیات را ترجیح می‌دهد به معنویات و دستاوردش فرزندانش هستند.

وقتیکه پای بچه‌ها در میان است عشق پدر و مادری باعث می‌شود که رابطه تنگاتنگی شکل بگیرد که جدا شدن از آنها بسیار سخت است. حتی آدم حاضر است برای حفظ این دستاوردها، ایثار کند!‌ کاری که تمام و کمال آن از سوی اردلان اتفاق نمی‌افتد او می‌گوید فقط برای اینکه بچه‌هایمان سر و سامان بگیرند…

 در واقع قرارداد می‌بندد…

ـ بله قرارداد می‌بندد، در واقع معتقد است ما برای اینکه بچه‌ها به بیراهه کشیده نشوند و راه سعادت را گم نکنند، ما به شکل قراردادی ایثار و با هم زندگی می‌کنیم. همچنین یکدیگر را تحمل می‌کنیم تا بچه‌هایمان مادر یا نصف (پدر یا مادر) کم نداشته باشند. سؤال بزرگ اینجاست، آیا زندگی بدون عشق ممکن است؟ این سؤال فکر می‌کنم سؤال اصلی ریال باشد.

اردلان تمجید به نظر آدم باهوشی است که گاهی نمی‌تواند احساساتش را مدیریت کند. نمی‌توان گفت او نادانسته اشتباه کرده یا ناخواسته مسیری را در زندگی‌اش پیش گرفته و کارش به اینجا رسیده است. این هم نشان از یک شخصیت‌پردازی درست و غنی است که باید به اندازه پیچیدگی‌های انسان، چند لایه و چند بعدی باشد.

ـ بله موافق هستم. در طول زندگی جهان بینی هر انسانی ممکن است بارها تغییر کند و حتی بر اساس تجربه‌هایی که کسب می‌کند تکمیل شود، اما گاهی آنقدر مسیر پرخطر است و آنقدر سریع پل‌های پشت سر خراب می‌شود که برگشت به شرایط به این راحتی‌ها صورت نمی‌گیرد مخصوصاً اگر جرم‌ها یا گناهانی که در این مسیر اتفاق افتاده، سنگین باشد. در این شرایط عقب‌گرد و بازگشت به نقطه شروع، کار راحتی نخواهد بود.

اصولاً در سریال‌های تلویزیونی، با در نظر گرفتن ممیزی‌ها و محدودیت‌هایی که دست و بال نویسندگان را بسته است، با شخصیت‌هایی روبرو هستیم که یا صرفاً برون‌گرا هستند با داد و فریاد و…، یا درون‌گرا هستند و در انزوا؛ اردلان تمجید کاراکتری چند وجهی دارد که در حال فریاد کردن حتی می‌توان حس کرد که او تمام خواص یک انسان تنها و درونگرا را نیز دارد. او بیش از آنکه بگوید و فریاد بزند در خود هضم کرده است، از کرده‌های خودش و دیگران، مثل انسان‌های این روزگار. برویم سراغ تکنیک‌های بازیگری در اجرای نقشی با این خصوصیات …

ـ به نظرم بخشی از این برمی‌گردد به دانشی که درخصوص بازیگری هست، یعنی همان تکنیک. اتفاقی که رخ می‌دهد کاملاً تکنیکی است. به قول بزرگان بازیگری، بازیگری در واقع فاصله نانوشته‌ دو خطی است که نویسنده نوشته. پر کردن این فاصله و این خلاء همان بازیگری است. بازیگری به دو بخش تقسیم می‌شود، مرحله اول رسیدن به نقش و مرحله دوم اجرا و ایفای نقش، مرحله اول با مطالعه، تحقیق و بررسی میدانی، با استفاده از تخیلات خودمان برای ساختن یک کاراکتر، اطلاعات متن و… اتفاق می‌افتد حالا می‌ماند مرحله دوم…

ایفای درست نقش بر مبنای داشته‌ها…

ـ بله، شاید خیلی از منتقدان بازیگری بتوانند به خوبی در مرحله اول به نقش برسند و به اصطلاح آن را تحلیل کنند، اما فرق میان یک منتقد با یک بازیگر (منظورم بازیگر به معنای واقعی است) یا حتی یک کارگردان و اصولاً یک هنرمند در این است که هنرمند باید به واسطه تکنیکی که آموخته، می‌تواند این ذهنیت را به عینیت تبدیل کند. حالا این تکنیک از پرورش بیان و بدن و صدا و رام کردن عواطف و… گرفته تا دیگر تکنیک‌های ریزتر که البته خودش به لحاظ کیفی مراحلی دارد وجود دارد تا بازیگر آن ذهنیت را به عینیت تبدیل کند. به لحاظ کیفیت در اجرا گاهی ما می‌توانیم آن ذهنیت را به شکل جذاب ارائه کنیم و گاهی می‌توانیم آن را به شکل تأثیرگذار نشان بدهیم و با جذب کردن روی مخاطبان تأثیر هم بگذاریم و فکر می‌کنم این عالیترین درجه هنری است که هم مخاطبش را جذب می‌کند و هم روی آن تأثیرگذار است.

 و در مورد اردلان تمجید…

ـ اگر بگویم برای رسیدن به اردلان تمجید ما به ازای بیرونی داشتم، نه واقعیت این گونه نیست. من برای بازی در یک نقش هیچ گاه به شکل کامل تقلید از روی کاراکتری از دنیای واقعی ندارم.

در واقع به دنبال خلق هستید؟

ـ سعی‌ام بر این است. البته گاهی آنچه در گذشته انسان رخ داده است به شکل یک ناخودآگاه در انسان جمع می‌شود و نیاز به یک شوک دارد تا این ناخودآگاه تبدیل به یک اتفاق خودآگاه باشد. بله شاید در ۳۰ سال یا ۲۰ سال پیش شخصی، عمویی، دایی برخی از ویژگی‌های کاراکترهایی که من بازی می‌کنم را دارا بوده باشند و وقتیکه من می‌آیم تا با نقش همذات‌پنداری کنم، تحلیل کنم و بررسی کنم ناخودآگاه ویژگی‌های آن شخصیت‌ها که در بایگانی حافظه بازیگری من موجود است بروز پیدا می‌کند. مهمترین عامل به نظر من رسیدن به جهان بینی شخصیت است. شما اگر خودتان را جای کاراکتر بگذارید، جای او فکر کنید و فکر کنیم راهی که شخصیت می‌رود، حتی اگر نقش منفی باشد، راه درستی هست، آن موقع به جهان بینی نقش نزدیک شده‌اید و این درست است. شک نکنید اگر شخصیت را آنالیز نکرده باشید نمی‌توانید آن را به گونه‌ای هنرمندانه، طوریکه جذاب و تأثیرگذار باشد، ریتم، مقدمه و موخره داشته باشد،‌ یک متن داشته باشد اجرا کنید. بازیگری یک اتفاق کاملاً آگاهانه است و نمی‌تواند صرفاً غریزی و بر اساس شهود باشد. ما از غریزه، روح و باطنمان استفاده می‌کنیم به شکل ناخودآگاه، ولی با مغز و اندیشه آن را پالایش و دراماتیزه می‌کنیم به آن ریتم می‌دهیم و تأثیرگذارش می‌کنیم و این همان تکنیکی است که گفتم.

استارت سریال «مادرانه» با پرواز اردلان (به وسیله چتر) کلید می‌خورد و در سکانسی حتی او را در حال بازگشت از ورزش می‌بینیم تا اینکه یک اتفاق (دیدن ته‌مانده سیگار در حیاط خانه) او را به هم می‌ریزد. این نشان از آن دارد که در همین مقطع و برش از زندگی‌اش اردلان به دنبال یک تغییر روحی است. اتفاقی که مشخصاً قرار است او را از روابط کاری‌اش دور کند. سکانس مواجهه او با نایب (آتیلا پسیانی) در زمینی که گویا قرار است در آن ساختمان‌سازی کنند و… .

ـ نقطه عطف زندگی اردلان جایی است که او احساس می‌کند افسرده است. حالا سعی می‌کند با ورزش، پرواز (چیزهایی که برایش ترسناک است) و… خودش را امتحان کند. فکر می‌کند این ترس باعث شده به خیلی چیزها نرسد و واقعاً هم نمی‌رسد. می‌آید فکر می‌کند که صاحب دو کارخانه است، خانه آنچنانی دارد…

 به قول خودش هر چه را اراده می‌کند می‌تواند بخرد…

ـ بله ولی وقتی می‌آید و روی تخت خودش دراز می‌کشد احساس می‌کند خوشبخت نیست، چیزهایی را از دست داده است، او عاق والدین شده، وقتیکه از آن طبقه اجتماعی‌اش به خاطر افکار اقتصادی و از نامزدش جدا می‌شود و به سمت افرادی با تفکر اقتصادی بالاتر می‌رود مادرش دیگر طردش می‌کند و دیگر به خانه او نمی‌رود، بلکه به خانه سالمندان می‌رود و حتی به او اجازه نمی‌دهد برای دیدنش به آنجا برود و… همه اینها و آن چیزی که در زندگی‌اش وجود ندارد یعنی «عشق» باعث می‌شود احساس کند که حالا خوشبخت نیست…

اما در برخی از رفتارهایش یک تنبه نامحسوس موجود است…

ـ به دنبال گمگشته‌ای می‌گردد، اما انگار هنوز آن را پیدا نکرده است.

پس به لحاظ تعریف کاراکتر می‌توان او را شخصیتی «با میل به کمال» قلمداد کنیم که نگرش سیاه ندارد؟ (البته در این برهه از زمان)

ـ بله دقیقاً، می‌داند چه چیزی در زندگی‌اش کم است، می‌داند چه می‌خواهد و می‌داند نباید به دنبال گمگشته‌اش در مادیات به دنبالش بگردد، گاهی احساس می‌کند می‌تواند با نزدیک شدن به فرزندانش به خواسته‌اش برسد، اما آیا اینگونه است؟ یا اینکه نباید حرکتی دیگر کند! جستجوگر هست، نگران است و بی‌خیال نیست. دوست دارد که به کمال برسد اما گویا راه رسیدن به این کمال را هنوز نیافته است.

انتخاب مهرداد ضیایی در نقش محمدجواد در کنتراست با اردلان تمجید با توجه به جنس بازی ضیایی و شما بسیار هوشمندانه بوده است. نظرتان در این‌باره چیست؟

ـ من و مهرداد از تئاتر با هم آشنا بودیم، خب راحت‌تر با هم کار می‌کنیم. البته منظور این نیست که با بازیگران دیگر این ارتباط را برقرار نیست باید تبریک بگویم به کسانی که در انتخاب آقای ضیایی هم نقش داشته‌اند.

پس از حسن فتحی و سیروس مقدم به عنوان دو کارگردان موفق تلویزیون به جواد افشار رسیدید. چقدر او را در این مسیر به لحاظ ارتباط با بازیگر، هدایت، دکوپاژ و… موفق و کاربلد دیدید؟

ـ من فکر می‌کنم موفقیت یا عدم موفقیت یک اثر به گروه خیلی بستگی دارد، دوـ سه عامل در این مسیر خیلی تأثیرگذار هستند. یکی نویسنده، یکی بازیگر و دیگری کارگردان، همه متریال ابزاری هستند در دست کارگردان. به عنوان کسی که بن اندیشه فیلم را به عینیت در می‌آورد؛ چه در تئاتر، چه در سینما و چه در تلویزیون، کارگردان است که به عنوان خالق اثر شناخته می‌شود. اگر این تعامل بین این سه نفر به شکل درستی ایجاد شود، رهگشای رسیدن به یک اثر استاندارد خواهد بود اگر چه در این راه افراد دیگری چون تصویربردار، تدوینگر، طراح لباس و صحنه، گریم نیز تأثیر بسیار مهمی دارند. موسیقی بسیار حضور ویژه‌ای دارد من فکر می‌کنم یکی از بهترین موسیقی‌های چند سال اخیر را ما در سریال «مادرانه» می‌شنویم. آقای کارن همایونفر اثری ساخته‌اند که خیلی خوب روی فیلم نشسته است.

یک جور‌هایی تم کلی موسیقی سریال، نزدیک و شرح حال به کاراکتر اردلان است؟

ـ بله به نوعی، البته اگر با خودشان صحبت کنید، توضیح بهتری خواهند داشت. تعامل این گروه خیلی به کارگردان مربوط می‌شود که شکل بگیرد، یعنی کارگردان آدم با اخلاقی باشد آدم صبور و فکوری باشد، آدم با فرهنگ و دموکراتی باشد که بداند برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب لازم است پیشنهادهای اطرافیان هم در نظر گرفته شود.

و جواد افشار…

ـ آقای افشار با اخلاق خوبی که دارند، بسیار در رسیدن به یک تعامل با عواملشان از بازیگر تا دیگر دوستان پشت دوربین موفق بودند و خیلی خوشحال هستم که در خدمتشان هستیم.

با اطلاعاتی که از داستان دارید به نظرتان سریال «مادرانه» پتانسیل این را دارد که تا پایان تماشاگرش را با موقعیت‌های مختلف درگیر نگاه دارد؟

ـ در آثار اخیر ایرانی شاید کمتر دیده شده باشد که ما یک سکانس در میان، سکانس بحران داشته باشیم. به قول معروف از اینجا به بعد بحران‌های قصه خودشان را نشان می‌دهد. تازه این مقدمه‌ای بود برای رسیدن به متن داستان، به نوعی معرفی و رویارویی کاراکترها را تا امروز داشتیم و از این به بعد اتفاقات رنگ و لعاب بیشتری به خود می‌گیرد. چالش‌هایی که قطع به یقین کار را جذاب خواهد کرد. فکر می‌کنم تا اینجا که سریال نوشته شده کار بسیار گیرا خواهد بود.

و حرف آخر این فنجان چای از زبان مهدی سلطانی…

ـ ما هنوز در حال تصویربرداری کار هستیم و فکر می‌کنم تا آخرین روز ماه رمضان مشغول باشیم. امیدوار هستم این ضرب‌الاجل رسیدن به پخش، کیفیت کاررا پایین نیاورد. تمام سعی و تلاش اعضای این گروه همین است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
یور اس ام اس اس ام اس عاشقانه / فلسفی / سرکاری / مناسبتی / جوک / مطالب خنده دار / رینگتون / آف تصویری/ متن ترانه / بروزترین سایت اس ام اس و مطالب فرهنگی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 654
  • کل نظرات : 192
  • افراد آنلاین : 154
  • تعداد اعضا : 222
  • آی پی امروز : 362
  • آی پی دیروز : 159
  • بازدید امروز : 1,214
  • باردید دیروز : 309
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 2,921
  • بازدید ماه : 2,921
  • بازدید سال : 70,185
  • بازدید کلی : 2,256,813
  • نرخ پیامک ها

          

    همراه اول : (0913 ، 0912 و ...)
    فارسی: 9 تومان

    انگلیسی: 22 تومان

    ایرانسل
    : (0935 ، 0936 و ...)
    فارسی: 10 تومان

    انگلیسی: 16 تومان

    تالیا
    : (0932)
    فارسی: 16 تومان

    انگلیسی: 16 تومان


    اسپادان : (0931)
    فارسی: 16 تومان

    انگلیسی: 16 تومان


    رایتل:(---)
    فارسی : 10.5 تومان

    انگلیسی : 19.5 تومان

    ________________________

    تعداد حروف یك اس ام اس :
    فارسی: (70)  انگلیسی: (160)
    مطالب خنده دار سریالی
    فک فامیله داریم سری1
    فک فامیله داریم سری 2
    فک فامیله داریم  سری 3
    فک فامیله داریم سری 4
    فک فامیله داریم سری 5

    -------------------------------------

    توهمات فانتزی سری 1
    توهمات فانتزی سری 2


    -------------------------------------

    تاحالا دقت کردین سری 1
    تاحالا دقت کردین سری 2

    تاحالا دقت کردین  سری 3
    تاحالا دقت کردین سری 4

    -------------------------------------

    قوانین موروفی سری 1
    قوانین موروفی سری 2
     قوانین موروفی سری 3

    -------------------------------------

    مملکته داریم سری 1

    مملکته داریم سری 2
    مملکته داریم سری 3

    -------------------------------------
    تبلیغات
    http://s2.picofile.com/file/7782833438/120.gif

    http://s4.picofile.com/file/7807522040/yoursms.gif

    http://s4.picofile.com/file/7949202682/45335297262526802201.gif
    معرفی سایت به دوستان
    نام شما :
    ايميل شما :
    نام دوست شما:
    ايميل دوست شما: